چرایی اعدامهای اخیر

امید بهاران

جامعه شناس

اعدامهای چند روز گذشته در ایران واکنشهای  اظهار نظرهای بسیاری را در پی داشته و فضای سیاسی ایران را به شدت تحت تاثیر قرار داده است. و سوالات بسیار را برانگیخته، سوالاتی از این نوع که چه کس یا کسانی مسئول این اعدامها هستند؟ آیا این اعدامها به صورت خودسرانه صورت می­گیرد یا اراده سیاسی خاصی در پشت آن قرار دارد؟ و اصولا برای رسیدن به چه اهدافی می تواند صورت گرفته باشد؟

نظام جمهوری اسلامی در در طول حیات سی و چند ساله خود نشان داده است که توانایی بالایی در کشتن و اعدام کردن سیستماتیک مخالفانش دارد. و از کشتن مخالفان خود برای رسیدن به اهدافش هیچ ابایی ندارد. قتل و عام زندانیان سیاسی در تابستان 67 ئ ترور چهره­های شناخته شده اپوزیسیون در خارج از کشور از نمونه های بارز استفاده جمهوری اسلامی از مرگ برای رسیدن به اهدافش می­باشد. اما با توجه به تغییر فضای سیاسی داخلی و بین­المللی نسبت به دهه 60 ، و همچنین پیشرفتهای صورت گرفته در تکنولوژیهای ارتباطی  و اینترنت که  امکان پخش جهانی اخبار در اندک زمانی را فراهم ساخته است. و در شرایطی که به علت حساسیت جهانی نسبت به نقض گسترده حقوق بشر در ایران، سازمان ملل گزارشگر ویژه برای بررسی وضعیت حقوق بشر در ایران تعیین کرده است، چرا به ناگاه جمهوری اسلامی دست به زنجیره­ای ازاعدامهای  سیاسی می­زند؟ و چه ضرورتی برای اجرای سریع احکامی که چندین سال است به تعلیق درآمده­اند وجود داشته است؟  جمهوری اسلامی به خوبی می­دانسته که این اعدامها واکنشهای داخلی و خارجی را در پی خواهد داشت، با این وجود چرا باید دست به این اعدامها می­زد؟  این نوشتار به دنبال مطرح کردن بعضی از احتمالات ممکن  در مورد هدف این اعدامها می­­باشد.

احتمال اول این است که حکومت به دبال ارعاب مخالفان و ایجاد جو رعب و وحشت در جامعه است.و می­خواهد به فعالین مختلف سیاسی و مدنی پیغام بدهد که با عوض شدن دولت، چیزی تغییر نکرده است و مواظب باشند که پایشان را از گلیمشان درازتر نکنند، در غیر این صورت با برخورد قاطع نظام مواجه خواهند شد و نظام به شدیدترین نحو ممکن با آنان برخورد خواهد کرد. همچنین گروههای خارج از کشور متوجه باشند که هر اقدامی از جانب آنان برای نیروها و طرفدارانشان در داخل گران تمام خواهد شد. اظهارات محمد مرزیه دادستان  دادگاه عمومی وانقلاب زاهدان به دنبال اعدام 16 شهروند بلوچ مبنی برکوتاه نیامدن قوه قضائیه و مقابله به مثل با گروههای معاند نظام[1] می­تواند گویای این امر باشد.

اما احتمال دیگری که بیشتر از سوی طرفداران دولت حسن روحانی مطرح می­شود این است که جریانی که در طول 8 سال گشته قدرت را در دست داشته، و در جریان انتخابات اخیر با نه قاطع از طرف مردم مواجه شده است، می­خواهد چهره دولت معتدل تدبیر و امید حسن روحانی را در سطح داخلی و خارجی تضعیف نموده و پایگاه مردمی دولت را از بین ببرد. نمونه گویای این احتمال سخنان سید محمد خاتمی در دیدار با شورای عمومی انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه تهران و علوم پزشکی مبی بر تلاشهایی برای جداکردن رئیس جمهور از عقبه­اش [2] و همچنین اظهارات علی یونسی دستیار ویژه رئیس جمهور در امور اقوام و اقلیت­های مذهبی، در مورد مخالفت دولت با اعدامهای سیاسی صورت گرفته می­باشد[3].

به دنبال اتفاقات رخ داده در جریان اعتراضات به انتخابات سال 1388 و پدید آمدن جنبش سبز، به ویژه واکنش سراسری درکشور به اعدام فرزاد کمانگر، مهدی اسلامیان، شیرین علم هولی، علی حیدریان و فرهاد وکیلی در اردیبشهت 88، شاهد افزایش همدلی و همگرایی در میان نیروهای مدنی و سیاسی مخالف نظام در داخل و خارج کشور بوده­ایم. اما اعدامهای اخیر می­تواند می­تواند به عمیق­تر شدن شکافهای موجود بین گروههای مختلف داخلی و خارجی بینجامد. چرا که با توجه به فضای کشور و تحریک شدن احساست بخشهای حاشیه­ای کشور از سوی حکومت، و عدم پشتیبانی مطلوب مورد نظر این بخشها، از سوی گروههای مختلف داخلی و خارجی در محکوم کردن این اعدامها، زمیه عمیق­تر شدن شکافهای موجود بین گروههای قومی و مذهبی فراهم شده است و این امر می­تواند به تضعیف مخالفان نظام به صورت عام و تضعیف پایگاه جنبش سبز به صورت خاص شود. زیرا هنگامی که مردم کرد، بلوچ، یا عرب میزان واکنشها به مثلا گاز گرفتن دست دختر میرحسین موسوی را با اعدام عزیزانشان مقایسه می­کنند، میزان اعتقادشان به "درد مشترک" کمتر خواهد شد.

همچنین با توجه به تاکید جمهوری اسلامی بر محرمانه ماندن مفاد مذاکرات مربوط به پرونده هسته­ای ایران و همچنین افزایش انتقادات نسبت به سیاستهای جمهوری اسلامی در سوریه، هدف جمهوری اسلامی، می­تواند منحرف کردن افکار عمومی داخل کشور از مذاکرات هسته­ای و مساله سوریه باشد.

در حال حاضر مساله مذاکرات هسته­ای مهمترین مساله جمهوری اسلامی است و برای نظام دارای اهمیت حیاتی می­باشد. با اینکه توافقی کلی بر سر مذاکره بر سر پرونده هسته­ای در میان مسولین نظام شکل گرفته است اما اتفاق نظر در مورد نتیجه مذاکرت وجود ندارد. و درعین حال هیچ گروهی هم نمی­خواهد دست به اقداماتی بزند که در صورت عدم به نتیجه رسیدن مذاکرات، مورد انتقاد قرار گیرد. و گروههای مختلف داخل نظام سعی دارند از اقدامات علنی­ای  که تاثیر منفی برروی مذاکرات خواهد داشت پرهیز نمایند. تا جایی که آیت الله خامنه ای هم توصیه می­کند که " مذاکره کنندگان هسته­ای را تضعیف نکنید"[4]. اما در صورت به نتیجه نرسیدن مذاکرات و حمله نظامی به ایران،  کدام مرزها دارای اهمیت بیشتری هستند؟ با توجه به حضور آمریکا در عراق و افغانستان مرزهای غرب و جنوب شرق کشور اهمیت ویژه­ای دارند. اعلام آماده باش نظامی بلافاصله بعد از به نتیجه نرسیدن مذاکرات و ارسال نیروی نظامی به این مرزها منجر به ملتهب شدن فضای داخلی و بین المللی شده و پیامدهای بسیار منفی­ای برای اقتصاد در پی خواهد داشت. در عین حال اعلام شرایط ویژه و گسیل نیروی نظامی می­تواند تاثیر منفی بر روی روند مذاکرت برجای بگذارد. ولی با تحریک مردم مناطق غرب و جنوب شرق کشور بوسیله این اعدامها، و واکنشهای احتمالی از سوی گروههای اپوزیسیون و مردم، جمهوری اسلامی این امکان را پیدا خواهد کرد که به بهانه مقابله با گروههای مخالف نظام، و بدون جلب توجه خارجی و داخلی نسبت به جابه جایی وسیع نیروهای نظامی، مرزهای خود را تقویت نموده و خود را برای پاسخگویی به حملات احتمالی، و در عین حال سرکوب مناطقی که سابقه نارضایتی در آنها دارای سابقه طولانی تری است آماده نماید. تشدید اقدامات امنیتی در مرزهای جنوب شرق به بهانه کنترل ورود و خروج اشرار، و همچنین جلسه مشترک شورای تامین استان کردستان با وزیر کشور به دنبال اعتراضات بسیار پراکنده در مریوان و چند شهر دیگر کردستان  در مقایسه با اعتراضات گذشته  در این مناطق، و اعزام نیروهای سپاه پاسداران اصفهان، یزد و لرستان به کردستان[5]، می تواند دال بر این احتمال باشد.



1-     [1][1][1] http://www.farsnews.com/newstext.php?nn=13920804000374

 

[2] http://www.asriran.com/fa/news/301965 

[3]  http://www.radiozamaneh.com/107833#.UnuKinDyKSo

[4]

[5] http://www.radiozamaneh.com/107982#.UnubjnDyKSo